به گزارش شبکه اطلاعرسانی طلا و ارز سایت «مانی متالز» در یادداشتی به پیامدهای جنگ در فرانسه در سال ۱۷۱۵ اشاره کرد و در مورد علل روآوری مردم این کشور به طلا و نقره اینگونه نوشت:
در سال ۱۷۱۵ فرانسه در آستانهی فروپاشی بود. عدم امکان پرداخت خسارتهای جنگ، این کشور را بر آن داشت که مالیاتها را به سطوح بیسابقهای افزایش دهد. اما همچنان بدهیهای معوق فرانسه پرداخت نشد. فرانسویها از آینده میترسیدند و این امر باعث شد برای قرارگرفتن در سرپناهی امن، به سمت طلا و نقره بگریزند.
معالوصف، در این بین که مردم فرانسه به طلا و نقره روی آوردند، دولت فرانسه نیز برای حل مشکلات خود به جان لاو روی آورد. البته لاو لزومأ یک تحلیلگر اقتصادی نبود، بلکه صرفأ به خاطر کشتن مردی در دوئل، یک تبعیدی اسکاتلندی به شمار میرفت.
جان لاو مرد باهوشی بود؛ او میدانست که نمیتواند طلای همهی مردم را بدزدد، از این رو یک طرح عالی را ابداع کرد.
او دولت فرانسه را متقاعد کرد که عرضهی محدود طلا و نقره، اقتصاد آنها را کند میکند. وی با تشکیل یک بانک و «شرکت میسیسیپی» از تغییر جهت به سمت اسکناسهای کاغذی حمایت کرد؛ گفتنی است که این شرکت، سپردههای نقره و طلا را میگرفت اما در عوض، امکان برداشت به صورت اسکناسهای کاغذی را فراهم میکرد.
مردم هر زمان که در فکر سودآوری بودند طلا و نقره میخواستند، البته جان لاو برای جلوگیری از تخلیهی ذخایر خود نیز راهکاری اندیشید و بازخرید طلا و نقره را محدود کرد.
طرح او، ارز کاغذی فرانسه را از استاندارد طلا و نقره حذف کرد و آن را در استاندارد قیمت سهام شرکت میسیسیپی قرار داد.
اما داستان به اینجا ختم نشد؛ اکنون مقدار ارز کاغذی موجود، چندین برابر ذخایر واقعی طلا و نقره بود و علاوه بر آن، تورم فوقالعادهای نیز در پی داشت. دیری نپائید که پول کاغذی ارزش خود را از دست داد و لاو بار دیگر تبعید شد.
مقایسه وضعیت امروز بازارهای مالی و بانکهای جهانی با حباب جان لاو
و اما وضعیت امروز بیشباهت به حباب میسیسیپی جان لاو نیست.
وقتی من و شما چک مینویسیم، باید وجوه کافی برای پوشش آن چک وجود داشته باشد. در مقابل، هنگامی که فدرال رزرو چک مینویسد، قادر است حتی از «هیچ» هم وجه ایجاد کند!
البته بانکها ملزم به نگهداری ذخایر نقدی زیادی برای سپردهگذاری نیستند. این بدان معناست که آنها میتوانند مانند فدرال رزرو پول وام بدهند.
طلا و نقره برای بانکداران و دولتها «کریپتونیت» تلقی میشوند.
طلا باعث میشود دولتها عملکردی همچون کسبوکارهای متمرکز بر کارایی و هزینههای مستدل، داشته باشند.
از سوی دیگر، ارز فیات به دولتها اجازه میدهد که بدهی ایجاد کنند و مانند یک شرکت زامبی کار کنند.
سیستم مبتنی بر بدهی کنونی، به خودیخود به دولت این امکان را میدهد که به طور مستمر، هزینهای بیش از آنچه که از طریق مالیات جمعآوری میکند، ایجاد کرده و با استفاده از بدهی، تأمین کمبود بودجه را بر عهده بگیرد.
اگر اسکناس فدرال رزرو به صورت طلا و نقره قابل بازخرید بود، گسترش بدهی و انتشار ارز متوقف میشد و از طرف دیگر، هزینههای گزاف سیاستمداران – چه خارجی و چه داخلی – تحت کنترل قرار میگرفت. از این رو باید دید این موضوع، به زیان چه کسی میتوانست باشد؟!
پنج واقعیت ساده در مورد طلا و ارز فیات که باید به خاطر بسپارید:
- بانکهای مرکزی و دولتها با وضع قوانینی در مورد استفاده از ارز فیات، قدرت کنترل رفتار انسان را به دست میگیرند؛ ناگفته نماند کار با کالایی مانند طلا سختتر است.
- قوانین مناقصه رسمی ملزم است که ارز فیات را به مناقصه بگذارد و ایجاد ارزش را از طریق نیروی دولتی به جای بازار آزاد، پذیرش کند.
- ارزش فیات به دنبال انتشار نامحدود آن کاهش مییابد، اما قدرت خرید طلا در طول زمان ثابت میماند.
- شما نمیتوانید طلا را برای نجات شرکتها، صنایع یا دولتها چاپ کنید.
- طلا به عنوان ارز ذخیره با اسکناس فدرال رزرو رقابت میکند.
در برخی کشورها، بروکراتهای دولتی سعی کردهاند قیمت طلا و نقره را سرکوب کنند. آنها همچنین تا آنجا پیش رفتهاند که مالکیت طلا را به مدت ۴۰ سال در ایالات متحده غیرقانونی کردهاند. چیزی که حتی ممکن است موذیانهتر و مؤثرتر از مصادره آشکار باشد، بازار مخفی مشتقات طلا/نقره است.
موسسات مالی بزرگ، نمادهای کاغذی طلا را معامله میکنند تا قیمت فلز زیربنایی را پایین بیاورند. به عنوان مثال، وقتی به حجم معاملات بازار آتی نگاه میکنیم، فعالیت معدنی را میبینیم که یک سال تلاش را در دو یا سه روز معامله کرد. در نتیجه، بازار آتی راهی برای سرکوب قیمت – و همچنین تقاضا برای – فلزات گرانبها است.
بازار آتی طلای ایالات متحده در دسامبر ۱۹۷۴ تا حدی برای تسهیل نوسانات قیمت طلا ایجاد شد و در نهایت از مالکیت طلا جلوگیری کرد.
بر اساس انتظارات معاملهگران، تاثیر عمده مالکیت خصوصی ایالات متحده، تشکیل بازار آتی بود که از نرخ قابل توجهی برخوردار خواهد بود و معاملات فیزیکی در مقایسه با آنها رقم ناچیزی را نشان میداد.
همچنین این انتظار وجود داشت که معاملات آتی با حجم بالا بازاری بسیار پرنوسان ایجاد کند. نوسانات قیمتها به نوبهی خود، تقاضای اولیه برای نگهداری فیزیکی را کاهش میدهد و به احتمال زیاد احتکار طولانیمدت توسط شهروندان آمریکایی را نفی میکند.»
علاوه بر این، CFTC این مطلب را در سایت خود قید کرد:
«حقیقت این است که طلا و سایر فلزات گرانبها بسیار پرنوسان هستند. در واقع، عملکرد گذشتهی آنها ملاک خوبی برای پیشبینی بازدهی آینده نیست… آنها حتی میتوانند شما را به سمت کلاهبرداری سوق دهند.»
طلا و نقره فیزیکی پول هستند. از این رو، هر چیزی که مبتنی بر کاغذ باشد، یک ابزار بدهی تلقی میشود.
معاملات آتی طلا و نقره مستلزم میلیاردها معاملهی کاغذی است که در صدر عرضهی حداقلی فلزات گرانبها قرار میگیرند.
بانکهای مرکزی میگویند: طلا برای من اما برای تو نه!
در چشمانداز بانکها، خرید بانک مرکزی جهانی در سه ماههی سوم سال ۲۰۲۲ به تقریبا ۴۰۰ تن رسید که ۱۱۵ درصد افزایش داشت. این بزرگترین فصل تقاضا از این بخش در سوابق مربوط به سال ۲۰۰۰ و تقریباً دو برابر رکورد قبلی در سه ماههی سوم ۲۰۱۸ است.
همچنین هشتمین سه ماههی متوالی خرید خالص را نشان میدهد. این میزان مجموع کل از ابتدای سال تا به امروز را به ۶۷۳ تن میرساند که از سال ۱۹۶۷، بالاتر از مجموع کل یک سال کامل است.
مطابق با تصویر زیر، بانکهای مرکزی در نمودار سه ماهه ۲۲، تقریباً ۴۰۰ تن طلا خریداری کردند
صرفنظر از آنچه اربابان ارزهای فیات ممکن است در مورد طلا بگویند، اقدامات آنها – به روشهای مختلف – بار دیگر، نقش اساسی فلز زرد امن را به عنوان یک دارایی پولی تأیید میکند.